بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد نوشتن حرفهای زیادی زده شده است و اساتید مختلفی در این زمینه قلم زنی کرده اند.
نکته ای که به نظر من میتواند اثرگذاری یک نوشته را بالا ببرد و می توان به آن به عنوان یک مولفه مهم در امر نوشتن توجه داشت بحث تیزکردن ذهن است. به عنوان مثال کسانی که میخواهند حاضر جواب باشند چنین تمرین هایی را انجام می دهند و در نمونه یک سنگ روبروی خودشان را که بر روی دیوار مقابلشان قرار گرفته است را با توجه به جنس، رنگ و بخشهای مختلف آن توصیف می کنند چنین موضوعی به ایشان کمک می کند تا وقتی که بخواهند صحبت کنند یا حتی بنویسند ذهن ایشان توجه به جزئیات را بیشتر داشته باشد و بتواند مبتنی بر آن توصیف هایی داشته باشد که از یک سنگ دقایق زیادی را صحبت کند یا حتی به ساعت ها در مورد آن صحبت کند. حال این موضوع را می توان به یک موضوع مشخص محدود کرد و به عنوان نمونه در مورد مدیریت فروش و مدیریت تولید و مدیریت مالی و مواردی از این دست سعی کرد صحبت کرد از کتابهایی که خواندیم و موضوعاتی که در این زمینه میدانیم را دم پر هم بزنیم و صحبت کنیم و بنویسیم این چنین می توان یک نویسنده نیز از آب در آمد به راحتی آب خوردن یا می توان مبتنی بر آن کتابهایی را که خوانده ایم را شرح و توصیف کنیم و آن را به عنوان یک مجموعه پست دنباله دار و پستی که به روز می شود نگاه کنیم و مبتنی بر آن به نوشتن موضوعات مختلفی که در آن کتاب مطرح شده بپردازیم به عنوان مثال یکی از بخشهای کتاب به این موضوع پرداخته است که انواع تصمیم گیری به این دسته ها تقسیم بندی می شود و در مورد مفاهیم مطرح شده در این زمینه صحبت کنیم و بگوییم که انواع جدیدی از مدلهای تصمیم گیری در حال حاضر مطرح می شود که می توان از آن ها در این جایگاه ها آنها را به کارگرفت یعنی کاربست این موارد را توضیح دهیم و جوانب مختلف آن را نشان دهیم و تعریف آن را بیان کنیم و نکاتی که در ذیل هر کدام از روش های تصمیم گیری مطرح می شود را بیان کنیم. به این صورت است که با گفتن این مطالب می توانیم بخش های دانش را به اشتراک بگذاریم و در راستای رسالت خویش که به عنوان نمونه کمک به دیگران جهت بهبود شناخت خودشان در آن زمینه و شناخت آن موضوع می باشد و در نگاهی رویکرد آموزشی و تدریس و توسعه را مد نظر قرار می دهیم و در راستای این رسالت خویش تلاش می کنیم و به ایشان از طرق مختلف از طریق های شبکه های اجتماعی وبلاگ ها، سایت ها، در آپارات و اینستاگرام و تلگرام و ایتا و واتس اپ این مطالب را به اشتراک بگذاریم یا بصورت حضوری این مطالب را به اشتراک بگذاریم.
نگاه کوچینگ نیز در این زمینه خود می تواند تبدیل به بستری برای حرکت افرادی هست که در زمینه این رسالت کار می کنند و رسالت خویش را می خواهند پیش ببرند یعنی به عنوان یک استراتژی می توان به آن نگاه کرد و از آن استفاده کرد تا در راستای هدف حرکت کنیم و زمین فرهنگ را هم مد نظر قرار دهیم و مبتنی بر آن استراتژی ها و راهبرد هایی را در پیش بگیریم. به عنوان مثال اگر می خواهیم مقاله ای بنویسیم اما فرهنگ به گونه ای است که در آن نوشتن خیلی امر ممدوحی به حساب نمی آید بلکه بیشتر حرف زدن را رایج می دانند تا نوشتن. نظر من این است که ترجیح گفتن بر نوشتن بالاتر است وگرنه کسی منکر این نیست که نوشتن امر بدی است حتی نوشتن را همین افرادی که ترجیحشان گفتن است در دستور کار دارند اما منظورم این است که حالا که این چنین فرهنگی جا افتاده است در صورت پیش فرض آنگاه ما باید برای رسیدن به هدفمان که نوشتن مقاله است فرهنگ را به صورت تدریجی تغییر بدهیم و نادیده بگیریم بعضی فرهنگ هایی که ضعیف هستند را. و فرهنگ های قوی را تغییر تدریجی بدهیم و یا تغییر شان بدهیم.
